درباره وبلاگ
آرشيو وبلاگ


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1093
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 1683
بازدید ماه : 1683
بازدید کل : 145191
تعداد مطالب : 90
تعداد نظرات : 152
تعداد آنلاین : 1

خبر گزاری ((پایگاه))

سایت رسمی امام خمینی

سایت رسمی مقام معظم رهبری

سایت رسمی آیت الله هامشمی رفسنجانی

سایت رسمی سید حسن خمینی

این صفحه را به اشتراک بگذارید
paygah,news

 

 بسيج يك فرهنگ است. لازم نيست حتماً عضو يك سازمان بوده باشي و كارت شناسايي داشته باشي تا تو را بسيجي بنامند. هركس كه داراي اين فرهنگ باشد بسيجي است گرچه لازم است براي سازماندهي و ساماندهي فعاليت ها و پرورش استعدادها سازمان بسيج وجود داشته باشد.

بسيجي يك نگرش خاص دارد. اين نگرش خاص باعث مي شود وقتي به كشورش حمله شود با پايمردي و استقامت نه تنها ايستادگي را به نمايش بگذارد بلكه ديگران را نيز به استقامت و پايداري دعوت مي كند.

اين يكي از نگرش هاي بسيجي است. نگرش بسيجي تنها در هجوم فيزيكي و دفاع از مرزهاي كشور خلاصه نمي شود. نگرش بسيجي فراتر از يك مرز خاص است. در جان ريشه دوانيده و در آزادي و اسارت، در جنگ و صلح به نمايش گذاشته مي شود.

نگرش بسيجي، نگرش خاصي است كه از روح مايه گرفته و به نمايش در مي آيد. عرصه دفاع مقدس پر است از اين نمايش ها از همان ساعات اول، از همان روزهاي اول، از همان... .

تبيان زنجان

«وقتي سوسنگرد در محاصره قرار گرفت و عراقي ها شهر را زير آتش گرفتند ما شهر را ترك كرديم و به طرف هويزه رفتيم. در هويزه صبح كه شد زن ها در خيابان جمع شدند و به مردها گفتند: چرا نشسته ايد تا كفر وارد شهر شما شود و شهر را بگيرد و بر زن و مرد شما حكومت كند. چرا نمي جنگيد؟ عراقي ها به خانه بخشدار حمله كرده بودند و يك نظامي را سخت زده بودند.

بچه ها نيز شروع كردند به شعار مرگ بر صدام و مرگ بر امريكا دادن.

مردها با تحريك زن ها از جا بلند شدند اسلحه ها را درآوردند خشاب ها را پر كردند و جمعيت شان مدام در حال زياد شدن بود.

زن ها شروع به دست زدن و تشويق مردان كردند. مردها فرياد مي زدند اي اسلام تو را زنده مي كنيم. اي امام از تو دست برنمي داريم.

و به صورت پرش مانند مي پريدند و احساس خود را نمايان مي كردند. هر كس هر چه داشت برداشت و راه افتاد. زن ها پشت سر مردها فرياد مي زدند: خائنين را بايد بيرون كنيد.

خائنيني كه به عراقي ها كمك مي كردند با ديدن اين صحنه خود را به رودخانه انداختند تا فرار كنند. مردم تعدادي از آنها را دستگير كردند و با چوب و چماق هرچه داشتند به جان آنها افتادند. زناني كه از كشته شدن يك مرغ ناراحت مي شدند چنان آنها را زدند كه خون از سر و صورت شان راه افتاد.»

بسيجي با نياز زمان تصميم مي گيرد، تصميمي آگاهانه، از روي عقل، او احساس را به مدد مي گيرد تا با باز كردن ميداني تازه در زندگي، كار فكري، تلاش عملي مجاهدت، استقبال از خطر، همت بلند و ... صحنه اي تازه را پديد آورد.

ورود به اين صحنه ها و ميدان ها فكري تازه نمي طلبد. بلكه فكري است كه در اعماق جان ريشه دوانيده است.

اين فكر بسيجي را وا مي دارد تا در هر عرصه اي كه امكان ظهور و بسط دارد وارد ميدان شود. يكي از اين ميادين ظهور بسيجي ها عرصه دفاع مقدس و در كسوت رزمندگي بود.

رزمنده اي اسلحه در دست، فانوسقه به كمر و كلاه بر سر، در عين حال با پوشش اسلامي، فكري الهي و ... اين سيما، سيماي زناني است كه در روزهاي اول جنگ بسيار ديده مي شدند. زنان خرمشهر، اهواز و آبادان اسلحه در دست پيش مي رفتند. بسياري از آنها دل از خانواده بريدند. خانواده را راهي شهرهاي امن كردند و خود ماندند.

يكي از رزمندگان اسلام صحنه اي از اين حضور را اينگونه ترسيم مي كند:

«يكي از زنان شجاع به عنوان ديده بان به طرف «بهمن شير» رفته بود، با اطلاعات مؤثر و مفيدي كه از موقعيت دشمن مي داد، در موفقيت عمليات نقش تعيين كننده اي را ايفا كرد. او دختر شهيد بزرگوار « نواب صفوي» بود.»

اين خواهر رزمنده انسان را بي اختيار به ياد فداكاري زنان مجاهد صدر اسلام مي انداخت، زناني چون زينب، سميّه، نسيبه، ... در آخرين ديدار او را در حالي ديدم كه پيكر پاك شهيدي را با خود حمل مي كرد. معلوم شد از يك عمليات موفق چريكي باز مي گردد.»

البته پيش از آن نيز در مبارزه با ضد انقلاب داخلي كه از حمايت استكبار جهاني برخوردار بودند. حمايت از رزمندگان انقلابي در دستور كار بسيجي ها قرار داشت.

خواهر «مريم كاتبي» كه آن روزها در كردستان حضور داشت چنين مي گويد:

«روزي برادر «محمد بروجردي» مأموريت جديدي را به دسته كوچك ما محول كرد. قضيه از اين قرار بود كه منافقين براي رد و بدل كردن نقشه هاي امنيتي خودشان هميشه از خانم ها استفاده مي كردند. (آنها مي دانستند كه امكان بازديد بدني خانم ها از طرف برادران سپاهي غيرممكن است) بنابراين مأموريت ما اين بود كه تمام عابرهاي زن را بگرديم و اگر اسلحه و نقشه اي پيدا كرديم ضبط كرده و به برادران تحويل دهيم. كار طاقت فرسايي بود. از نيمه شب تا نزديك طلوع آفتاب و از آن موقع تا حوالي شامگاه، حدود پنج ساعت در سرمايه گزنده منطقه غرب، پاس دادن شوخي نيست.

يادم نمي رود كه پوست دست چهار نفر از خواهران ما در موقع باز كردن درب كمپ در اثر سرما كنده شده بود.»

از ديگر عرصه هاي ورود زنان بسيجي، ميدان درماني بود. دخترهاي آبادان و خرمشهر، اهواز و كرمانشاه، ايلام و ... بدون آنكه حتي دوره اي ديده باشند به امداد، درمانگران آمدند.

در طي كار و در حين فعاليت، ياد گرفتند كه چگونه رگ پيدا كنند، تزريقات انجام دهند و البته همواره در همه حال گوش به زنگ باشند.

هر جا كه كاري مي شد انجام شود و نيرو نبود، بسيجي وارد ميدان مي شد. براي او فرقي نداشت در كسوت دكتر باشد و كار خدمتگزار را انجام دهد چنان كه انجام مي داد:

«عمليات شروع شده بود و بدون وقفه مجروح و زخمي منتقل مي شد به طوري كه كف سالن مملو از خون بود و حتي كسي فرصت تميز كردن محيط را نداشت آلودگي سالن امكان آسيب ديدگي و عفونت مجروحين را افزايش مي داد و از طرفي انتقال، مجروحين را دچار اشكال مي كرد. در همين حال ديدم يكي از خانم هاي دكتر كه متخصص بود بدون هيچ كبر و غروري جارويي را به دست گرفتند و مشغول پاك كردن لكه هاي خون شدند.»

براي زن بسيجي فرقي نداشت كه چه انجام دهد. مهم اداي تكليف بود و انجام وظيفه:

«روزهاي اول جنگ، با گروهي از خواهران در يكي از پادگان هاي اطراف خرمشهر؛ مسئول حفاظت و مراقبت از مهمات و مسلح كردن مردم بوديم. اسم مي نوشتيم و اسلحه مي داديم و گاهي وقت ها كه احتياج بود به كمك برادران مي شتافتيم.»

بيشترين حجم فعاليت زنان بسيجي در عرصه دفاع مقدس را فعاليت در كادر درمان تشكيل مي داد. اين فعاليت بخاطر عدم آموزش اوليه، ابتدا در فعاليت هاي عمومي خلاصه مي شد اما كم كم خواهران با عشق و علاقه آن را دنبال كردند، به قسمي كه در بسياري از صحنه هاي رزم، همپاي مردان حضور داشتند. خواهر شمسي سبحاني در اين رابطه مي گويد:

«شهرهاي كردستان، يكپارچه زير آتش بود. هواپيماهاي دشمن فرودگاه سنندج را مدام بمباران مي كردند. ما در محوطه فرودگاه يك واحد بهداري برپا كرده بوديم و در آنجا مجروحين را مداوا مي كرديم. به ما اطلاع دادند كه در يكي از پاسگاه هاي بين راه درگيري شده و تعدادي از رزمندگان زخمي شده اند ... وقتي به محل حادثه رسيديم. كومله ها در حال بالا رفتن از كوه بودند. آنها تعدادي از مجروحين ما را هم با خود بردند. ردپاي آنها را دنبال كرديم و از ارتفاع بالا رفتيم. نزديك آنها كه رسيديم شروع به تيراندازي كردند. كاري از پيش نبردند. در نهايت مجروحين را برجا گذاشتند و فرار كردند. من زودتر از همه به بالين مجروحين رسيدم. زخم هاي عميقي داشتند. آنها را به سختي از كوه پايين آورديم و بلافاصله به «بيمارستان اللّه اكبر» سنندج آنها را منتقل كردم.

روي يكي از آنها يازده بار عمل جراحي انجام شد و در نهايت در بيمارستان تهران به شهادت رسيد.»

البته تنها دختران و زنان آن ديار نبودند كه فعاليت درمان را شروع كردند. با آغاز جنگ هركس در توان خود آماده فعاليت مي شد. اين فعاليت ابتدا مردمي و خودجوش بعد و بعدها با وارد شدن و فعال شدن وزارت بهداشت شكل رسمي به خود گرفت.

«يك هفته بود كه جنگ شروع شده بود. آن روزها من مسئوليتي در حفاظت نماز جمعه تهران به عهده داشتم و يكي از پاهايم در اثر اصابت سنگ توسط منافقين در نماز جمعه شكسته بود و در گچ بود. با اين حال شور و شوق عجيبي براي رفتن به جبهه داشتم. يك شب بعد از نماز، حال راز و نيازي پيدا كردم. همان شب نذر كردم در صورتي كه به جبهه اعزام شوم، مدتي را كه در آنجا هستم، روزه بگيرم!

صبح فردا حكم اعزامم به جبهه قطعي و امضاء شد. آن روز حدود 300 نفر از خواهران بسيجي كه دوره امدادگري و كمك هاي اوليه را گذرانده بودند، در بيمارستان فيروزآبادي گردهم آمده بودند. همانجا من به عنوان سرپرست خواهران انتخاب شدم و طولي نكشيد كه به خرمشهر اعزام شديم.»

ورود خواهران به اين عرصه از رزم تنها امدادگري و انجام امور درماني بود. با توجه به شرايط ايثارگري هايي خاص را مي طلبيد كه همچنان ديگر عرصه ها زنان موفق و پيروز وارد ميدان شدند تا خوي بسيجي را به نمايش بگذارند.

«يك روز خواهري را براي عمل آوردند كه دستش سفيد سفيد شده بود، حالت غش و بيهوشي داشت و از ضعف مفرطي رنج مي برد. ما بلافاصله به مداوايش مشغول شديم. بعداً كه قدري حالش بهتر شد و از وضعيتش پرس وجو كرديم، فهميديم كه اين خواهر، اهل شمال است. چندي پيش كه عمليات شروع شده، نيمه شب به منطقه رسيده و اظهار داشته مي خواهم در يك مركز درماني كنار پرستاران كار كنم. او به مدت 72 ساعت بدون آنكه هيچ چيزي بخورد، در اطاق عمل پنس ها را مي شسته و دسته بندي مي كرده است. از بس كه دستش داخل آب بوده و خون به دستش نرسيده، دست او كاملاً سفيده شده بود.»

در شرايط جنگي، بسيجي هر فعاليتي را وظيفه مي داند. اين وظيفه بر دوش اوست. شايد به اعتباري واجب كفايي باشد. انجام وظيفه، اداي تكليف براي خدا و به راه خدا.

«جنگ كه آغاز شد «مرضيه» برخلاف انتظار از اهواز بيرون نرفت، مي گفت: اگر من بروم و ديگران هم بروند چه كسي مي خواهد در شهر بماند و مقاومت كند؟ او با فراخواني جمع كثيري از خواهران ايثارگر، مجمع بزرگ خواهران حزب اللهي را تشكيل داد و همين ها بودند كه در سال هاي اول جنگ سنگ بناي «زينبيه» اهواز را محكم كردند.

يك هفته قبل از آغاز سال 1360 خبر آوردند كه «مرضيه» در حالي كه مشغول تلاوت قرآن بود براثر اصابت موشك به منزل شان همراه با برادرش - حميدرضا - به شهادت رسيد. بچه ها همان روز تمثال خواهر شهيد «مرضيه كلانتري» را بر سر ستاد «زينبيه» بالا بردند.»

ماندن و جنگيدن حتي با حضور خود در ميدان و عقب نشيني نكردن براي بسيجي نيز فعاليتي جديد است. فعاليتي كه از تفكر بسيجي ريشه گرفته است. تفكري كه مايه از اسلام دارد. فرقي ندارد بسيجي تحصيل كرده اي با فرهنگ باشد يا بيسوادي بدون دانستن حروف الفبا، مهم آن است كه فكر بسيجي را عملي سازد.

زنده ياد «زهرا محمودي» معروف به مادر جبهه مي گويد:

«هنگامي كه جنگ شروع شد با خود گفتم از


 ماندانا

ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید.
او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت.
ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق وقانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.



شیــــرین

شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود.
در آن زمان ارمنستان یکی از شهرهای کوچک ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود.
خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند که همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد که هر چهار فرزند وی در زندان کشته شدند.

داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این که خسرو پرویز بدست دست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز «بابل و عراق» بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته میشود، به پسرش شیرویه نداد و به او گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در کنار جسد همسرش، خود را کشت.



دغدویـــه



دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است.
وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت.
پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.




کاساندان - کاساندانه



کاساندان تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاهدختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند.
کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی میکرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می آمده است. او ۵ فرزند با نام های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یک از فرزندان کاساندان و کوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین کننده بوده اند و از نشانه ها چنین بر می اید که آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.
به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید.
مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.






آتوســا


آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز میباشد.
آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوهای ایران یکی از برجستهترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی، کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود.
آتوسـا بانویی زیبا بود وهم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت.
اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.
هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی میگوید: آتوسا از قدرت فوقالعادهای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصا فرماندهی کرده و یا با نقشه های جنگی او انجام گرفته است.
از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بودهاست. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم میباشد.

گفته میشود که «هما» در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از «آتوسا شهبانوی پارسی» و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد.
«هما» در افسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست که گاه از آن با نام «مرغ سعادت» نیز یاد می شود و در این باورها همان مرغی است که اگر سایه او بر کسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارک کسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه «همایون و همایونی» با این نام پیوند دارد.

آتوسا زن کورد ایرانی موجود در موزه زینت الملوک شیراز آتوسا موجود در موزه خانه سنندج



یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بیمانند است.
از یوتاب به عنوان یکی از سردارن زن ایرانی نام برده اند.
.یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد.
از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یاد شده است.
آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.






آرتمیـــــس

نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان

 
آرتمیـس یا آرتمیـز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است.
تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند.
آرتمیس نخستین بانویی بود که در حدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایارشا هخامنشی دریافت کرد.
در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایارشا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران از ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.
آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامیس که بین نیروی دریایی ایران و یونان در گرفت شرکت داشت و دلاوریهای بسیاری از خود نشان داد.. او همیشه مورد ستایش دوست و حتی دشمن قرار داشت. اودر نبرد سالامیس در دشوارترین شرایط جنگ با دلیری و بی باکی کم مانندی توانست بخشی ازنیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد. به همین دلیل بود که او به افتخار دریافت فرمان دریا سالاری از سوی خشایارشا رسید. او به خشایار شاه پیشنهاد ازدواج داد که به دلایلی این ازدواج صورت نگرفت.



GetBC(55);

یادواره زنان شهیده و ایثارگر با حضور جمع کثیری از خواهران بسیجی و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران در شهرستان شاهین دژ برگزار شد. 

 

 به همت حوزه 5 حضرت رقیه (س) ناحیه مقاومت بسیج سپاه شاهین دژ در ماه مبارک رمضان یادواره زنان شهیده و ایثارگر با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران ، فرماندهان پایگاههای خواهران و جمع کثیری از خواهران بسیجی در شهرستان شاهین دژ برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین ایمانی نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را چشمگیر بیان کرده و به لزوم ادامه راه زنان والامقام شهیده تاکید نمود.
اجرای سرود ، قرائت شعر ، تهیه و توزیع بروشور از زندگینامه شهدای زن شاهین دژ ، مداحی و تهیه و توزیع بروشوراز زندگینامه شهید سال ، شهیده ناهید فاتحی کرجو از دیگر برنامه های این مراسم بود.



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب